شروع تعطیلات
سلام ستاره آسمون زندگی من عزیزکم با تاخیر اما 18 ماهگیت مبارک باشه الهی 120ساله بشی عزیز دلم برای واکسنت خیلی ناراحت بودم وکلی اضطراب داشتم،مادر جون می گفت بیا شما پیش مابزن هم دلم می خواست کنار اونا باشم وهم دلم می خواست زودتر تموم بشه خلاصه واکسن تو زدیم همون لحظه کمی گریه کردی ومن هم از قبل بهت قطره دادم بعدش خیلی سر حال بودی واز یکی از دوستان نی نی سایتی شنیده بودم اگه بچه ها راه برن زودتر واکسن پخش میشه ودردش کمتره خلاصه کلی با هم خرید کردیم وتو پارک بازی کردی کلا خیلی اذیت نشدی فقط شبش خیلی تب داشتی ومن وبابایی کلی پاشویه کردیمت و وقتی می خواستی بشینی باید کمکت می کردیم من فدای تو بشم که پاهات درد می کرد...
نویسنده :
مامان جون
14:59